برچسب: این-خرقه-بیانداز

غزل شمارهٔ ۳۵۹ – حافظ – غزلیات – خرم آن روز کز این منزل ویران بروم 0

غزل شمارهٔ ۳۵۹ – حافظ – غزلیات – خرم آن روز کز این منزل ویران بروم

خرم آن روز کز این منزل ویران برومراحت جان طلبم و از پی جانان برومگر چه دانم که به جایی نبرد راه غریبمن به بوی سر آن زلف پریشان برومدلم از وحشت زندان سکندر بگرفترخت بربندم و تا ملک سلیمان برومچون صبا با تن...

غزل شمارهٔ ۲۱۷ – حافظ – غزلیات – مسلمانان مرا وقتی دلی بود 0

غزل شمارهٔ ۲۱۷ – حافظ – غزلیات – مسلمانان مرا وقتی دلی بود

مسلمانان مرا وقتی دلی بودکه با وی گفتمی گر مشکلی بودبه گردابی چو می‌افتادم از غمبه تدبیرش امید ساحلی بوددلی همدرد و یاری مصلحت بینکه استظهار هر اهل دلی بودز من ضایع شد اندر کوی جانانچه دامنگیر یا رب منزلی بودهنر بی‌عیب حرمان نیست...

غزل شمارهٔ ۲۱۱ – حافظ – غزلیات – دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود 0

غزل شمارهٔ ۲۱۱ – حافظ – غزلیات – دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بودتا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بودرسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبیجامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بودجان عشاق سپند رخ خود می‌دانستو آتش چهره بدین کار برافروخته بودگر چه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدمکه نهانش نظری با...

غزل شمارهٔ ۱۷۰ – حافظ – غزلیات – زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد 0

غزل شمارهٔ ۱۷۰ – حافظ – غزلیات – زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شداز سر پیمان برفت با سر پیمانه شدصوفی مجلس که دی جام و قدح می‌شکستباز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شدشاهد عهد شباب آمده بودش به خوابباز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شدمغبچه‌ای می‌گذشت راهزن...

غزل شمارهٔ ۱۴۸ – حافظ – غزلیات – یارم چو قدح به دست گیرد 0

غزل شمارهٔ ۱۴۸ – حافظ – غزلیات – یارم چو قدح به دست گیرد

یارم چو قدح به دست گیردبازار بتان شکست گیردهر کس که بدید چشم او گفتکو محتسبی که مست گیرددر بحر فتاده‌ام چو ماهیتا یار مرا به شست گیرددر پاش فتاده‌ام به زاریآیا بود آن که دست گیردخرم دل آن که همچو حافظجامی ز می...

غزل شمارهٔ ۱۰۹ – حافظ – غزلیات – دیر است که دلدار پیامی نفرستاد 0

غزل شمارهٔ ۱۰۹ – حافظ – غزلیات – دیر است که دلدار پیامی نفرستاد

دیر است که دلدار پیامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستادصد نامه فرستادم و آن شاه سوارانپیکی ندوانید و سلامی نفرستادسوی من وحشی صفت عقل رمیدهآهوروشی کبک خرامی نفرستاددانست که خواهد شدنم مرغ دل از دستوز آن خط چون سلسله دامی نفرستادفریاد که آن ساقی...

غزل شمارهٔ ۱۰۳ – حافظ – غزلیات – روز وصل دوستداران یاد باد 0

غزل شمارهٔ ۱۰۳ – حافظ – غزلیات – روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد بادیاد باد آن روزگاران یاد بادکامم از تلخی غم چون زهر گشتبانگ نوش شادخواران یاد بادگر چه یاران فارغند از یاد مناز من ایشان را هزاران یاد بادمبتلا گشتم در این بند و بلاکوشش آن حق گزاران یاد بادگر چه...

غزل شمارهٔ ۸۵ – حافظ – غزلیات – شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت 0

غزل شمارهٔ ۸۵ – حافظ – غزلیات – شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفتروی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفتگویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بودبار بربست و به گردش نرسیدیم و برفتبس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیموز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفتعشوه دادند...

غزل شمارهٔ ۲۱ – حافظ – غزلیات – دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست 0

غزل شمارهٔ ۲۱ – حافظ – غزلیات – دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاستگفت با ما منشین کز تو سلامت برخاستکه شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشستکه نه در آخر صحبت به ندامت برخاستشمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زدپیش عشاق تو شب‌ها به غرامت...

غزل شمارهٔ ۲ – حافظ – غزلیات – صلاح کار کجا و من خراب کجا 0

غزل شمارهٔ ۲ – حافظ – غزلیات – صلاح کار کجا و من خراب کجا

صلاح کار کجا و من خراب کجاببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجادلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوسکجاست دیر مغان و شراب ناب کجاچه نسبت است به رندی صلاح و تقوا راسماع وعظ کجا نغمه رباب کجاز روی دوست دل دشمنان چه...