برچسب: سر-هزار-ساله

غزل شمارهٔ ۲۵۹۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای پرده در پرده بنگر که چه‌ها کردی 0

غزل شمارهٔ ۲۵۹۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای پرده در پرده بنگر که چه‌ها کردی

ای پرده در پرده بنگر که چه‌ها کردیدل بودی و جان بردی این جا چه رها کردیخورشید جهانی تو سلطان شهانی توبی‌هوشی جانی تو گیرم که جفا کردیهم عاقبت ای سلطان بردی همه را مهماندر بخشش و در احسان حاجات روا کردیهر سنگ که...

غزل شمارهٔ ۲۵۹۰ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای پرده در پرده بنگر که چه‌ها کردی 0

غزل شمارهٔ ۲۵۹۰ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای پرده در پرده بنگر که چه‌ها کردی

ای پرده در پرده بنگر که چه‌ها کردیدل بردی و جان بردی این جا چه رها کردیای برده هوس‌ها را بشکسته قفس‌ها رامرغ دل ما خستی پس قصد هوا کردیگر قصد هوا کردی ور عزم جفا کردیکو زهره که تا گویم ای دوست چرا...

غزل شمارهٔ ۲۵۸۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی 0

غزل شمارهٔ ۲۵۸۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی

ای یار غلط کردی با یار دگر رفتیاز کار خود افتادی در کار دگر رفتیصد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودمای خویش پسندیده هین بار دگر رفتیصد بار فسون کردم خار از تو برون کردمگلزار ندانستی در خار دگر رفتیگفتم که تویی ماهی...

غزل شمارهٔ ۱۸۳۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این 0

غزل شمارهٔ ۱۸۳۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این

راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از اینبیش فلک نمی‌کشد درد مرا و نی زمیناین دل من چه پرغم است وان دل تو چه فارغ استآن رخ تو چو خوب چین وین رخ من پر است چینتا که بسوزد این جهان چند...

غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن 0

غزل شمارهٔ ۱۸۲۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن

دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکنچون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکنباده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ایبوی شراب می زند خربزه در دهان مکنروز الست جان تو خورد میی ز خوان توخواجه لامکان تویی بندگی مکان مکندوش شراب ریختی وز بر ما...

غزل شمارهٔ ۶۴۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بار دگر آن مست به بازار درآمد 0

غزل شمارهٔ ۶۴۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بار دگر آن مست به بازار درآمد

بار دگر آن مست به بازار درآمدوان سرده مخمور به خمار درآمدسرهای درختان همه پربار چرا شدکان بلبل خوش لحن به تکرار درآمدیک حمله دیگر همه در رقص درآییممستانه و یارانه که آن یار درآمدیک حمله دیگر همه دامن بگشاییمکز بهر نثار آن شه...

غزل شمارهٔ ۴۱۷ – حافظ – غزلیات – عیشم مدام است از لعل دلخواه 0

غزل شمارهٔ ۴۱۷ – حافظ – غزلیات – عیشم مدام است از لعل دلخواه

عیشم مدام است از لعل دلخواهکارم به کام است الحمدللهای بخت سرکش تنگش به بر کشگه جام زر کش گه لعل دلخواهما را به رندی افسانه کردندپیران جاهل شیخان گمراهاز دست زاهد کردیم توبهو از فعل عابد استغفراللهجانا چه گویم شرح فراقتچشمی و صد...

غزل شمارهٔ ۳۸۶ – حافظ – غزلیات – خدا را کم نشین با خرقه پوشان 0

غزل شمارهٔ ۳۸۶ – حافظ – غزلیات – خدا را کم نشین با خرقه پوشان

خدا را کم نشین با خرقه پوشانرخ از رندان بی‌سامان مپوشاندر این خرقه بسی آلودگی هستخوشا وقت قبای می فروشاندر این صوفی وشان دردی ندیدمکه صافی باد عیش دردنوشانتو نازک طبعی و طاقت نیاریگرانی‌های مشتی دلق پوشانچو مستم کرده‌ای مستور منشینچو نوشم داده‌ای زهرم...

غزل شمارهٔ ۲۹۶ – حافظ – غزلیات – طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف 0

غزل شمارهٔ ۲۹۶ – حافظ – غزلیات – طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف

طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کفگر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرفطرف کرم ز کس نبست این دل پر امید منگر چه سخن همی‌برد قصه من به هر طرفاز خم ابروی توام هیچ گشایشی نشدوه که در این خیال کج عمر...