برچسب: سیر-نمی-شوم-ز-تو

غزل شمارهٔ ۱۸۲۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – سیر نمی‌شوم ز تو ای مه جان فزای من 0

غزل شمارهٔ ۱۸۲۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – سیر نمی‌شوم ز تو ای مه جان فزای من

سیر نمی‌شوم ز تو ای مه جان فزای منجور مکن جفا مکن نیست جفا سزای منبا ستم و جفا خوشم گر چه درون آتشمچونک تو سایه افکنی بر سرم ای همای منچونک کند شکرفشان عشق برای سرخوشاننرخ نبات بشکند چاشنی بلای منعود دمد ز...

غزل شمارهٔ ۱۸۲۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – سیر نمی‌شوم ز تو نیست جز این گناه من 0

غزل شمارهٔ ۱۸۲۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – سیر نمی‌شوم ز تو نیست جز این گناه من

سیر نمی‌شوم ز تو نیست جز این گناه منسیر مشو ز رحمتم ای دو جهان پناه منسیر و ملول شد ز من خنب و سقا و مشک اوتشنه‌تر است هر زمان ماهی آب خواه مندرشکنید کوزه را پاره کنید مشک راجانب بحر می روم...