برچسب: شمارهٔ-۲۱۵

غزل ۴۰۲ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم 0

غزل ۴۰۲ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشمحیف باشد که تو یار من و من یار تو باشمتو مگر سایه لطفی به سر وقت من آریکه من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشمخویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندمکه تو...

غزل ۴۰ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست 0

غزل ۴۰ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مستکه نیستم خبر از هر چه در دو عالم هستدگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشدخلیل من همه بت‌های آزری بشکستمجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیالدر سرای نشاید بر آشنایان بستدر قفس طلبد هر کجا گرفتاریستمن...

غزل شمارهٔ ۵۶ – حافظ – غزلیات – دل سراپرده محبت اوست 0

غزل شمارهٔ ۵۶ – حافظ – غزلیات – دل سراپرده محبت اوست

دل سراپرده محبت اوستدیده آیینه دار طلعت اوستمن که سر درنیاورم به دو کونگردنم زیر بار منت اوستتو و طوبی و ما و قامت یارفکر هر کس به قدر همت اوستگر من آلوده دامنم چه عجبهمه عالم گواه عصمت اوستمن که باشم در آن...