برچسب: شمارهٔ-۲۵۱

غزل ۳۷۴ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – از در درآمدی و من از خود به در شدم 0

غزل ۳۷۴ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – از در درآمدی و من از خود به در شدم

از در درآمدی و من از خود به در شدمگفتی کز این جهان به جهان دگر شدمگوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوستصاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدمچون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتابمهرم به جان رسید و به عیوق بر شدمگفتم...

غزل شمارهٔ ۴۷۴ – حافظ – غزلیات – هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی 0

غزل شمارهٔ ۴۷۴ – حافظ – غزلیات – هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانیکه هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانیملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوقنبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانیبیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آورکه از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانیگشاد کار مشتاقان در...