برچسب: مطرب-مهتاب-رو

غزل شمارهٔ ۲۲۴۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو 0

غزل شمارهٔ ۲۲۴۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگو

مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگوما همگان محرمیم آنچ بدیدی بگوای شه و سلطان ما ای طربستان مادر حرم جان ما بر چه رسیدی بگونرگس خمار او ای که خدا یار اودوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگوای شده از دست من چون...

غزل شمارهٔ ۱۵۳۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بیا تا قدر یک دیگر بدانیم 0

غزل شمارهٔ ۱۵۳۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بیا تا قدر یک دیگر بدانیم

بیا تا قدر یک دیگر بدانیمکه تا ناگه ز یک دیگر نمانیمچو مؤمن آینه مؤمن یقین شدچرا با آینه ما روگرانیمکریمان جان فدای دوست کردندسگی بگذار ما هم مردمانیمفسون قل اعوذ و قل هو اللهچرا در عشق همدیگر نخوانیمغرض‌ها تیره دارد دوستی راغرض‌ها را...

غزل شمارهٔ ۶۸۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ز خاک من اگر گندم برآید 0

غزل شمارهٔ ۶۸۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ز خاک من اگر گندم برآید

ز خاک من اگر گندم برآیداز آن گر نان پزی مستی فزایدخمیر و نانبا دیوانه گرددتنورش بیت مستانه سرایداگر بر گور من آیی زیارتتو را خرپشته‌ام رقصان نمایدمیا بی‌دف به گور من برادرکه در بزم خدا غمگین نشایدزنخ بربسته و در گور خفتهدهان افیون...