برچسب: وای-دل

غزل شمارهٔ ۷۹۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد 0

غزل شمارهٔ ۷۹۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسد

وای آن دل که بدو از تو نشانی نرسدمرده آن تن که بدو مژده جانی نرسدسیه آن روز که بی‌نور جمالت گذردهیچ از مطبخ تو کاسه و خوانی نرسدوای آن دل که ز عشق تو در آتش نرودهمچو زر خرج شود هیچ به کانی...

غزل شمارهٔ ۷۹۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – هست مستی که مرا جانب میخانه برد 0

غزل شمارهٔ ۷۹۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – هست مستی که مرا جانب میخانه برد

هست مستی که مرا جانب میخانه بردجانب ساقی گلچهره دردانه بردهست مستی که کشد گوش مرا یارانهاز چنین صف نعالم سوی پیشانه بردنعل آنست که بوسه گه او خاک بودلعل آنست که سوی می و پیمانه بردجان سپاریم بدان باده جان دست نهیمپیشتر زانک...

غزل شمارهٔ ۷۸۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند 0

غزل شمارهٔ ۷۸۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند

عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدندزیرکان از پی سرمایه به بازار شدندعاشقان را چو همه پیشه و بازار توییعاشقان از جز بازار تو بیزار شدندسفها سوی مجالس گرو فرج و گلوفقها سوی مدارس پی تکرار شدندهمه از سلسله عشق تو دیوانه شدندهمه...