برچسب: پیر-مغان

غزل شمارهٔ ۲۹۷ – حافظ – غزلیات – زبان خامه ندارد سر بیان فراق 0

غزل شمارهٔ ۲۹۷ – حافظ – غزلیات – زبان خامه ندارد سر بیان فراق

زبان خامه ندارد سر بیان فراقوگرنه شرح دهم با تو داستان فراقدریغ مدت عمرم که بر امید وصالبه سر رسید و نیامد به سر زمان فراقسری که بر سر گردون به فخر می‌سودمبه راستان که نهادم بر آستان فراقچگونه باز کنم بال در هوای...

غزل شمارهٔ ۱۹۲ – حافظ – غزلیات – سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند 0

غزل شمارهٔ ۱۹۲ – حافظ – غزلیات – سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند

سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کندهمدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کنددی گله‌ای ز طره‌اش کردم و از سر فسوسگفت که این سیاه کج گوش به من نمی‌کندتا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف اوزان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کندپیش کمان...

غزل شمارهٔ ۱۶۱ – حافظ – غزلیات – کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد 0

غزل شمارهٔ ۱۶۱ – حافظ – غزلیات – کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشدیک نکته از این معنی گفتیم و همین باشداز لعل تو گر یابم انگشتری زنهارصد ملک سلیمانم در زیر نگین باشدغمناک نباید بود از طعن حسود ای دلشاید که چو وابینی خیر تو در این باشدهر کو...

غزل شمارهٔ ۱۳۴ – حافظ – غزلیات – بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد 0

غزل شمارهٔ ۱۳۴ – حافظ – غزلیات – بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کردباد غیرت به صدش خار پریشان دل کردطوطی ای را به خیال شکری دل خوش بودناگهش سیل فنا نقش امل باطل کردقرة العین من آن میوه دل یادش بادکه چه آسان بشد و کار مرا مشکل کردساروان...

غزل شمارهٔ ۸ – حافظ – غزلیات – ساقیا برخیز و درده جام را 0

غزل شمارهٔ ۸ – حافظ – غزلیات – ساقیا برخیز و درده جام را

ساقیا برخیز و درده جام راخاک بر سر کن غم ایام راساغر می بر کفم نه تا ز بربرکشم این دلق ازرق فام راگر چه بدنامیست نزد عاقلانما نمی‌خواهیم ننگ و نام راباده درده چند از این باد غرورخاک بر سر نفس نافرجام رادود...