برچسب: گوهر-افشان

غزل شمارهٔ ۲۰۸۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – من کجا بودم عجب بی‌تو این چندین زمان 0

غزل شمارهٔ ۲۰۸۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – من کجا بودم عجب بی‌تو این چندین زمان

من کجا بودم عجب بی‌تو این چندین زماندر پی تو همچو تیر در کف تو چون کمانتو مرا دستور ده تا بگویم حال دهگر چه ازرق پوش شد شیخ ما چون آسمانبرگشا این پرده را تازه کن پژمرده راتا رود خاکی به خاک تا...

غزل شمارهٔ ۱۶۶۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – عاشقی بر من پریشانت کنم 0

غزل شمارهٔ ۱۶۶۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – عاشقی بر من پریشانت کنم

عاشقی بر من پریشانت کنمکم عمارت کن که ویرانت کنمگر دو صد خانه کنی زنبوروارچون مگس بی‌خان و بی‌مانت کنمتو بر آنک خلق را حیران کنیمن بر آنک مست و حیرانت کنمگر که قافی تو را چون آسیاآرم اندر چرخ و گردانت کنمور تو...

غزل شمارهٔ ۸۸۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید 0

غزل شمارهٔ ۸۸۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید

جامه سیه کرد کفر نور محمد رسیدطبل بقا کوفتند ملک مخلد رسیدروی زمین سبز شد جیب درید آسمانبار دگر مه شکافت روح مجرد رسیدگشت جهان پرشکر بست سعادت کمرخیز که بار دگر آن قمرین خد رسیددل چو سطرلاب شد آیت هفت آسمانشرح دل احمدی...

غزل شمارهٔ ۶۴۰ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – تا باد سعادت ز محمد خبر افکند 0

غزل شمارهٔ ۶۴۰ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – تا باد سعادت ز محمد خبر افکند

تا باد سعادت ز محمد خبر افکندزان مردی و زان حمله شقاوت سپر افکنداز حال گدا نیست عجب گر شود او پستتیغ غم تو از سر صد شاه سر افکندروزی پسر ادهم اندر پی آهومانند فلک مرکب شبدیز برافکنددادیش یکی شربت کز لذت و...

غزل شمارهٔ ۵۳۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود 0

غزل شمارهٔ ۵۳۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود

آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شودآمد ندای آسمان تا مرغ جان پران شودهم بحر پرگوهر شود هم شوره چون گوهر شودهم سنگ لعل کان شود هم جسم جمله جان شودگر چشم و جان عاشقان چون ابر طوفان بار شداما دل اندر ابر تن...

غزل شمارهٔ ۶۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را 0

غزل شمارهٔ ۶۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را

بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان رااز آن پیغامبر خوبان پیام آورد مستان رازبان سوسن از ساقی کرامت‌های مستان گفتشنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان راز اول باغ در مجلس نثار آورد آنگه نقلچو دید از لاله کوهی که جام آورد...