برچسب: یونس-دردشتی

غزل ۵۷۱ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری 0

غزل ۵۷۱ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری

تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داریکه جمال سرو بستان و کمال ماه داریدر کس نمی‌گشایم که به خاطرم درآیدتو به اندرون جان آی که جایگاه داریملکی مهی ندانم به چه کنیتت بخوانمبه کدام جنس گویم که تو اشتباه داریبر کس نمی‌توانم به...

غزل ۴۱۴ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم 0

غزل ۴۱۴ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم

اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانمقضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانمچنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتدتو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانمدلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نهدگر ره...

غزل ۷۱ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است 0

غزل ۷۱ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است

دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ استز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ استبرادران طریقت نصیحتم مکنیدکه توبه در ره عشق آبگینه بر سنگ استدگر به خفیه نمی‌بایدم شراب و سماعکه نیکنامی در دین عاشقان ننگ استچه تربیت شنوم یا چه مصلحت...

غزل ۲۱۹ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – کسی که روی تو دیده‌ست حال من داند 0

غزل ۲۱۹ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – کسی که روی تو دیده‌ست حال من داند

کسی که روی تو دیده‌ست حال من داندکه هر که دل به تو پرداخت صبر نتواندمگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیستکه آدمی که تو بیند نظر بپوشاندهر آفریده که چشمش بر آن جمال افتاددلش ببخشد و بر جانت آفرین خوانداگر به...

غزل ۲۲ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را 0

غزل ۲۲ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را

من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی راوین دلاویزی و دلبندی نباشد موی راروی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدنمشک غمازست نتواند نهفتن بوی راای موافق صورت و معنی که تا چشم من استاز تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی راگر به...