غزل شمارهٔ ۱۳۹۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم
دفع مده دفع مده من نروم تا نخورمعشوه مده عشوه مده عشوه مستان نخرموعده مکن وعده مکن مشتری وعده نیمیا بدهی یا ز دکان تو گروگان ببرمگر تو بهایی بنهی تا که مرا دفع کنیرو که به جز حق نبری گر چه چنین بیخبرمپرده...

 
  				  				  				  			 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											