برچسب: دانلود-قانونی-آهنگ

غزل شمارهٔ ۸۵ – حافظ – غزلیات – شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت 0

غزل شمارهٔ ۸۵ – حافظ – غزلیات – شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفتروی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفتگویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بودبار بربست و به گردش نرسیدیم و برفتبس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیموز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفتعشوه دادند...

غزل شمارهٔ ۸۳ – حافظ – غزلیات – گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت 0

غزل شمارهٔ ۸۳ – حافظ – غزلیات – گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت

گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفتور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفتبرق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوختجور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفتدر طریقت رنجش خاطر نباشد می بیارهر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفتعشقبازی...

غزل شمارهٔ ۸۲ – حافظ – غزلیات – آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت 0

غزل شمارهٔ ۸۲ – حافظ – غزلیات – آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت

آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفتآیا چه خطا دید که از راه خطا رفتتا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بینکس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفتبر شمع نرفت از گذر آتش دل دوشآن دود که از...

غزل شمارهٔ ۸۱ – حافظ – غزلیات – صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت 0

غزل شمارهٔ ۸۱ – حافظ – غزلیات – صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفتناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفتگل بخندید که از راست نرنجیم ولیهیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفتگر طمع داری از آن جام مرصع می لعلای بسا در که به نوک مژه‌ات باید...

غزل شمارهٔ ۷۷ – حافظ – غزلیات – بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت 0

غزل شمارهٔ ۷۷ – حافظ – غزلیات – بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشتو اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشتگفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیستگفت ما را جلوه معشوق در این کار داشتیار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراضپادشاهی کامران بود از گدایی...

غزل شمارهٔ ۷۶ – حافظ – غزلیات – جز آستان توام در جهان پناهی نیست 0

غزل شمارهٔ ۷۶ – حافظ – غزلیات – جز آستان توام در جهان پناهی نیست

جز آستان توام در جهان پناهی نیستسر مرا به جز این در حواله گاهی نیستعدو چو تیغ کشد من سپر بیندازمکه تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیستچرا ز کوی خرابات روی برتابمکز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیستزمانه...

غزل شمارهٔ ۷۴ – حافظ – غزلیات – حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست 0

غزل شمارهٔ ۷۴ – حافظ – غزلیات – حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست

حاصل کارگه کون و مکان این همه نیستباده پیش آر که اسباب جهان این همه نیستاز دل و جان شرف صحبت جانان غرض استغرض این است وگرنه دل و جان این همه نیستمنت سدره و طوبی ز پی سایه مکشکه چو خوش بنگری ای...

غزل شمارهٔ ۷۳ – حافظ – غزلیات – روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست 0

غزل شمارهٔ ۷۳ – حافظ – غزلیات – روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیستمنت خاک درت بر بصری نیست که نیستناظر روی تو صاحب نظرانند آریسر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیستاشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجبخجل از کرده خود پرده دری نیست که نیستتا به...

غزل شمارهٔ ۷۲ – حافظ – غزلیات – راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست 0

غزل شمارهٔ ۷۲ – حافظ – غزلیات – راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیستآنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیستهر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بوددر کار خیر حاجت هیچ استخاره نیستما را ز منع عقل مترسان و می بیارکان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیستاز...

غزل شمارهٔ ۷۱ – حافظ – غزلیات – زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست 0

غزل شمارهٔ ۷۱ – حافظ – غزلیات – زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیستدر حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیستدر طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوستدر صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیستتا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راندعرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیستچیست...

غزل شمارهٔ ۶۹ – حافظ – غزلیات – کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست 0

غزل شمارهٔ ۶۹ – حافظ – غزلیات – کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست

کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیستدر رهگذر کیست که دامی ز بلا نیستچون چشم تو دل می‌برد از گوشه نشینانهمراه تو بودن گنه از جانب ما نیستروی تو مگر آینه لطف الهیستحقا که چنین است و در این روی و ریا نیستنرگس...

غزل شمارهٔ ۶۵ – حافظ – غزلیات – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست 0

غزل شمارهٔ ۶۵ – حافظ – غزلیات – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیستساقی کجاست گو سبب انتظار چیستهر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمارکس را وقوف نیست که انجام کار چیستپیوند عمر بسته به موییست هوش دارغمخوار خویش باش غم روزگار چیستمعنی آب زندگی و روضه...

غزل شمارهٔ ۵۶ – حافظ – غزلیات – دل سراپرده محبت اوست 0

غزل شمارهٔ ۵۶ – حافظ – غزلیات – دل سراپرده محبت اوست

دل سراپرده محبت اوستدیده آیینه دار طلعت اوستمن که سر درنیاورم به دو کونگردنم زیر بار منت اوستتو و طوبی و ما و قامت یارفکر هر کس به قدر همت اوستگر من آلوده دامنم چه عجبهمه عالم گواه عصمت اوستمن که باشم در آن...

غزل شمارهٔ ۵۵ – حافظ – غزلیات – خم زلف تو دام کفر و دین است 0

غزل شمارهٔ ۵۵ – حافظ – غزلیات – خم زلف تو دام کفر و دین است

خم زلف تو دام کفر و دین استز کارستان او یک شمه این استجمالت معجز حسن است لیکنحدیث غمزه‌ات سحر مبین استز چشم شوخ تو جان کی توان بردکه دایم با کمان اندر کمین استبر آن چشم سیه صد آفرین بادکه در عاشق کشی...

غزل شمارهٔ ۵۴ – حافظ – غزلیات – ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است 0

غزل شمارهٔ ۵۴ – حافظ – غزلیات – ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است

ز گریه مردم چشمم نشسته در خون استببین که در طلبت حال مردمان چون استبه یاد لعل تو و چشم مست میگونتز جام غم می لعلی که می‌خورم خون استز مشرق سر کو آفتاب طلعت تواگر طلوع کند طالعم همایون استحکایت لب شیرین کلام...

غزل شمارهٔ ۴۶ – حافظ – غزلیات – گل در بر و می در کف و معشوق به کام است 0

غزل شمارهٔ ۴۶ – حافظ – غزلیات – گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

گل در بر و می در کف و معشوق به کام استسلطان جهانم به چنین روز غلام استگو شمع میارید در این جمع که امشبدر مجلس ما ماه رخ دوست تمام استدر مذهب ما باده حلال است ولیکنبی روی تو ای سرو گل اندام...

غزل شمارهٔ ۴۱ – حافظ – غزلیات – اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است 0

غزل شمارهٔ ۴۱ – حافظ – غزلیات – اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است

اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز استبه بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز استصراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتدبه عقل نوش که ایام فتنه انگیز استدر آستین مرقع پیاله پنهان کنکه همچو چشم صراحی زمانه خون‌ریز استبه آب دیده...

غزل شمارهٔ ۴۰ – حافظ – غزلیات – المنة لله که در میکده باز است 0

غزل شمارهٔ ۴۰ – حافظ – غزلیات – المنة لله که در میکده باز است

المنة لله که در میکده باز استزان رو که مرا بر در او روی نیاز استخم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستیوان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز استاز وی همه مستی و غرور است و تکبروز ما همه بیچارگی و...

غزل شمارهٔ ۳۸ – حافظ – غزلیات – بی مهر رخت روز مرا نور نماندست 0

غزل شمارهٔ ۳۸ – حافظ – غزلیات – بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

بی مهر رخت روز مرا نور نماندستوز عمر مرا جز شب دیجور نماندستهنگام وداع تو ز بس گریه که کردمدور از رخ تو چشم مرا نور نماندستمی‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفتهیهات از این گوشه که معمور نماندستوصل تو اجل را ز...

غزل شمارهٔ ۳۷ – حافظ – غزلیات – بیا که قصر امل سخت سست بنیادست 0

غزل شمارهٔ ۳۷ – حافظ – غزلیات – بیا که قصر امل سخت سست بنیادست

بیا که قصر امل سخت سست بنیادستبیار باده که بنیاد عمر بر بادستغلام همت آنم که زیر چرخ کبودز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادستچه گویمت که به میخانه دوش مست و خرابسروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادستکه ای بلندنظر شاهباز سدره نشیننشیمن تو...