برچسب: اوهام-در-آزادی

غزل شمارهٔ ۴۲۳ – حافظ – غزلیات – دوش رفتم به در میکده خواب آلوده 0

غزل شمارهٔ ۴۲۳ – حافظ – غزلیات – دوش رفتم به در میکده خواب آلوده

دوش رفتم به در میکده خواب آلودهخرقه تردامن و سجاده شراب آلودهآمد افسوس کنان مغبچه باده فروشگفت بیدار شو ای ره رو خواب آلودهشست و شویی کن و آن گه به خرابات خرامتا نگردد ز تو این دیر خراب آلودهبه هوای لب شیرین پسران...

غزل شمارهٔ ۳۶۳ – حافظ – غزلیات – دردم از یار است و درمان نیز هم 0

غزل شمارهٔ ۳۶۳ – حافظ – غزلیات – دردم از یار است و درمان نیز هم

دردم از یار است و درمان نیز همدل فدای او شد و جان نیز هماین که می‌گویند آن خوشتر ز حسنیار ما این دارد و آن نیز همیاد باد آن کو به قصد خون ماعهد را بشکست و پیمان نیز همدوستان در پرده می‌گویم...

غزل شمارهٔ ۳۴۸ – حافظ – غزلیات – دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم 0

غزل شمارهٔ ۳۴۸ – حافظ – غزلیات – دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنمو اندر این کار دل خویش به دریا فکنماز دل تنگ گنهکار برآرم آهیکآتش اندر گنه آدم و حوا فکنممایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاستمی‌کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنمبگشا بند قبا...

غزل شمارهٔ ۲۳۱ – حافظ – غزلیات – گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید 0

غزل شمارهٔ ۲۳۱ – حافظ – غزلیات – گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آیدگفتم که ماه من شو گفتا اگر برآیدگفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموزگفتا ز خوبرویان این کار کمتر آیدگفتم که بر خیالت راه نظر ببندمگفتا که شب رو است او از راه دیگر آیدگفتم که بوی زلفت...

غزل شمارهٔ ۲۱۷ – حافظ – غزلیات – مسلمانان مرا وقتی دلی بود 0

غزل شمارهٔ ۲۱۷ – حافظ – غزلیات – مسلمانان مرا وقتی دلی بود

مسلمانان مرا وقتی دلی بودکه با وی گفتمی گر مشکلی بودبه گردابی چو می‌افتادم از غمبه تدبیرش امید ساحلی بوددلی همدرد و یاری مصلحت بینکه استظهار هر اهل دلی بودز من ضایع شد اندر کوی جانانچه دامنگیر یا رب منزلی بودهنر بی‌عیب حرمان نیست...

غزل شمارهٔ ۱۲۹ – حافظ – غزلیات – اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد 0

غزل شمارهٔ ۱۲۹ – حافظ – غزلیات – اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد

اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببردنهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرداگر نه عقل به مستی فروکشد لنگرچگونه کشتی از این ورطه بلا ببردفغان که با همه کس غایبانه باخت فلککه کس نبود که دستی از این دغا ببردگذار بر ظلمات...

غزل شمارهٔ ۱۰۰ – حافظ – غزلیات – دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد 0

غزل شمارهٔ ۱۰۰ – حافظ – غزلیات – دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد

دی پیر می فروش که ذکرش به خیر بادگفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یادگفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگگفتا قبول کن سخن و هر چه باد بادسود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دستاز بهر این معامله...

غزل شمارهٔ ۸۹ – حافظ – غزلیات – یا رب سببی ساز که یارم به سلامت 0

غزل شمارهٔ ۸۹ – حافظ – غزلیات – یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

یا رب سببی ساز که یارم به سلامتبازآید و برهاندم از بند ملامتخاک ره آن یار سفرکرده بیاریدتا چشم جهان بین کنمش جای اقامتفریاد که از شش جهتم راه ببستندآن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامتامروز که در دست...

غزل شمارهٔ ۲۷ – حافظ – غزلیات – در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست 0

غزل شمارهٔ ۲۷ – حافظ – غزلیات – در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دستمست از می و میخواران از نرگس مستش مستدر نعل سمند او شکل مه نو پیداوز قد بلند او بالای صنوبر پستآخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیستوز بهر چه گویم نیست با وی...

غزل شمارهٔ ۲ – حافظ – غزلیات – صلاح کار کجا و من خراب کجا 0

غزل شمارهٔ ۲ – حافظ – غزلیات – صلاح کار کجا و من خراب کجا

صلاح کار کجا و من خراب کجاببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجادلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوسکجاست دیر مغان و شراب ناب کجاچه نسبت است به رندی صلاح و تقوا راسماع وعظ کجا نغمه رباب کجاز روی دوست دل دشمنان چه...

غزل شمارهٔ ۱ – حافظ – غزلیات – الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها 0

غزل شمارهٔ ۱ – حافظ – غزلیات – الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها

الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولهاکه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌هابه بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشایدز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌هامرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دمجرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌هابه...