سلطان منی سلطان منیو اندر دل و جان ایمان منیدر من بدمی من زنده شومیک جان چه بود صد جان منینان بی‌تو مرا زهرست نه نانهم آب منی هم نان منیزهر از تو مرا پازهر شودقند و شکر ارزان منیباغ و چمن و فردوس...
من بیخود و تو بیخود (من مست و تو دیوانه) ما را کی برد خانهمن چند تو را (صد بار تو را) گفتم کم خور دو سه پیمانهدر شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینمهر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانهجانا به خرابات آ...
با من صنما دل یک دله کنگر سر ننهم آنگه گله کنمجنون شده‌ام از بهر خدازان زلف خوشت یک سلسله کنسی پاره به کف در چله شدیسی پاره منم ترک چله کنمجهول مرو با غول مروزنهار سفر با قافله کنای مطرب دل زان نغمه...
