برچسب: حیرانی

غزل شمارهٔ ۱۷۷۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – شد ز غمت خانه سودا دلم 0

غزل شمارهٔ ۱۷۷۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – شد ز غمت خانه سودا دلم

شد ز غمت خانه سودا دلمدر طلبت رفت به هر جا دلمدر طلب زهره رخ ماه رومی نگرد جانب بالا دلمفرش غمش گشتم و آخر ز بخترفت بر این سقف مصفا دلمآه که امروز دلم را چه شددوش چه گفته است کسی با دلماز...

غزل شمارهٔ ۱۴۳۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ندارد پای عشق او دل بی‌دست و بی‌پایم 0

غزل شمارهٔ ۱۴۳۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ندارد پای عشق او دل بی‌دست و بی‌پایم

ندارد پای عشق او دل بی‌دست و بی‌پایمکه روز و شب چو مجنونم سر زنجیر می خایممیان خونم و ترسم که گر آید خیال اوبه خون دل خیالش را ز بی‌خویشی بیالایمخیالات همه عالم اگر چه آشنا داندبه خون غرقه شود والله اگر این...

غزل شمارهٔ ۴۶۶ – حافظ – غزلیات – این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی 0

غزل شمارهٔ ۴۶۶ – حافظ – غزلیات – این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولیوین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولیچون عمر تبه کردم چندان که نگه کردمدر کنج خراباتی افتاده خراب اولیچون مصلحت اندیشی دور است ز درویشیهم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولیمن حالت زاهد را...

غزل شمارهٔ ۱۹۳ – حافظ – غزلیات – در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند 0

غزل شمارهٔ ۱۹۳ – حافظ – غزلیات – در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانندمن چنینم که نمودم دگر ایشان دانندعاقلان نقطه پرگار وجودند ولیعشق داند که در این دایره سرگردانندجلوه گاه رخ او دیده من تنها نیستماه و خورشید همین آینه می‌گردانندعهد ما با لب شیرین دهنان بست خداما همه بنده و این...