برچسب: درد-محبت

غزل شمارهٔ ۶۳۰ – خواجوی کرمانی – غزلیات – چو چشم مست تو می پرستم 0

غزل شمارهٔ ۶۳۰ – خواجوی کرمانی – غزلیات – چو چشم مست تو می پرستم

چو چشم مست تو می پرستمچو درج لعل تو نیست هستمبیار ساقی شراب باقیکه همچو چشم تو نیمه مستمنه خرقه پوشم که باده نوشمنه خودپرستم که می پرستمچو می چشیدم ز خود برفتمچو مست گشتم ز خود برستمز دست رفتم مرو بدستانز پا فتادم...

غزل شمارهٔ ۲۶۰ – خواجوی کرمانی – غزلیات – درد محبت درمان ندارد 0

غزل شمارهٔ ۲۶۰ – خواجوی کرمانی – غزلیات – درد محبت درمان ندارد

درد محبت درمان نداردراه مودت پایان ندارداز جان شیرین ممکن بود صبراما ز جانان امکان نداردآنرا که در جان عشقی نباشددل بر کن از وی کوجان نداردذوق فقیران خاقان نیابدعیش گدایان سلطان نداردایدل ز دلبر پنهان چه داریدردی که جز او درمان نداردباید که...

غزل شمارهٔ ۱۳۴ – خواجوی کرمانی – غزلیات – این همه مستی ما مستی مستی دگرست 0

غزل شمارهٔ ۱۳۴ – خواجوی کرمانی – غزلیات – این همه مستی ما مستی مستی دگرست

این همه مستی ما مستی مستی دگرستوین همه هستی ما هستی هستی دگرستخیز و بیرون ز دو عالم وطنی حاصل کنکه برون از دو جهان جای نشستی دگرستگفتم از دست تو سرگشتهٔ عالم گشتمگفت این سر سبک امروز ز دستی دگرستتا صبا قلب سر...