برچسب: سفر-به-دیگر-سو

غزل شمارهٔ ۱۸۲۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن 0

غزل شمارهٔ ۱۸۲۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن

آب حیات عشق را در رگ ما روانه کنآینه صبوح را ترجمه شبانه کنای پدر نشاط نو بر رگ جان ما بروجام فلک نمای شو وز دو جهان کرانه کنای خردم شکار تو تیر زدن شعار توشست دلم به دست کن جان مرا نشانه...

غزل شمارهٔ ۱۷۵۹ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – اه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منم 0

غزل شمارهٔ ۱۷۵۹ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – اه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منم

اه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منمکی ببینم مرا چنان که منمگفتی اسرار در میان آورکو میان اندر این میان که منمکی شود این روان من ساکناین چنین ساکن روان که منمبحر من غرقه گشت هم در خویشبوالعجب بحر بی‌کران که منماین جهان و...

غزل شمارهٔ ۱۷۵۰ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – تلخی نکند شیرین ذقنم 0

غزل شمارهٔ ۱۷۵۰ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – تلخی نکند شیرین ذقنم

تلخی نکند شیرین ذقنمخالی نکند از می دهنمعریان کندم هر صبحدمیگوید که بیا من جامه کنمدر خانه جهد مهلت ندهداو بس نکند پس من چه کنماز ساغر او گیج است سرماز دیدن او جان است تنمتنگ است بر او هر هفت فلکچون می رود...

غزل شمارهٔ ۱۳۷۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام 0

غزل شمارهٔ ۱۳۷۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام

این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌اماین بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌امدل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌امعقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌امای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمیدیوانه هم نندیشد آن کاندر...