برچسب: شورانگیز

غزل شمارهٔ ۲۱۶۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو 0

غزل شمارهٔ ۲۱۶۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو

دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان توکه هر بندی که بربندی بدرانم به جان تومن آن دیوانه بندم که دیوان را همی‌بندمزبان مرغ می‌دانم سلیمانم به جان تونخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز مننخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان توچو تو...

غزل شمارهٔ ۱۹۱۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – اگر خواهی مرا می در هوا کن 0

غزل شمارهٔ ۱۹۱۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – اگر خواهی مرا می در هوا کن

اگر خواهی مرا می در هوا کنوگر سیری ز من رفتم رها کننیم قانع به یک جام و به صد جامدوساله پیش تو دارم قضا کنبده می گر ننوشم بر سرم ریزوگر نیکو نگفتم ماجرا کنمن از قندم مرا گویی ترش شوتو ماشی را...

غزل شمارهٔ ۱۹۱۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بیا ساقی می ما را بگردان 0

غزل شمارهٔ ۱۹۱۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بیا ساقی می ما را بگردان

بیا ساقی می ما را بگردانبدان می این قضاها را بگردانقضا خواهی که از بالا بگرددشراب پاک بالا را بگردانزمینی خود که باشد با غبارشزمین و چرخ و دریا را بگرداننیندیشم دگر زین خورده سودابیا دریای سودا را بگرداناگر من محرم ساغر نباشممرا لا...

غزل شمارهٔ ۱۴۷۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بجوشید بجوشید که ما اهل شعاریم 0

غزل شمارهٔ ۱۴۷۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بجوشید بجوشید که ما اهل شعاریم

بجوشید بجوشید که ما اهل شعاریمبجز عشق به جز عشق دگر کار نداریمدر این خاک در این خاک در این مزرعه پاکبجز مهر به جز عشق دگر تخم نکاریمچه مستیم چه مستیم از آن شاه که هستیمبیایید بیایید که تا دست برآریمچه دانیم چه...

غزل شمارهٔ ۱۴۷۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بیایید بیایید به گلزار بگردیم 0

غزل شمارهٔ ۱۴۷۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بیایید بیایید به گلزار بگردیم

بیایید بیایید به گلزار بگردیمبر این نقطه اقبال چو پرگار بگردیمبیایید که امروز به اقبال و به پیروزچو عشاق نوآموز بر آن یار بگردیمبسی تخم بکشتیم بر این شوره بگشتیمبر آن حب که نگنجید در انبار بگردیمهر آن روی که پشت است به آخر...

غزل شمارهٔ ۱۳۹۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم 0

غزل شمارهٔ ۱۳۹۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدمدولت عشق آمد و من دولت پاینده شدمدیده سیر است مرا جان دلیر است مرازهره شیر است مرا زهره تابنده شدمگفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ایرفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدمگفت که سرمست نه‌ای رو...

غزل شمارهٔ ۲۷۰ – حافظ – غزلیات – درد عشقی کشیده‌ام که مپرس 0

غزل شمارهٔ ۲۷۰ – حافظ – غزلیات – درد عشقی کشیده‌ام که مپرس

درد عشقی کشیده‌ام که مپرسزهر هجری چشیده‌ام که مپرسگشته‌ام در جهان و آخر کاردلبری برگزیده‌ام که مپرسآن چنان در هوای خاک درشمی‌رود آب دیده‌ام که مپرسمن به گوش خود از دهانش دوشسخنانی شنیده‌ام که مپرسسوی من لب چه می‌گزی که مگویلب لعلی گزیده‌ام که...