برچسب: قصه-گیسو

غزل شمارهٔ ۲۷۶۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ماها چو به چرخ دل برآیی 0

غزل شمارهٔ ۲۷۶۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ماها چو به چرخ دل برآیی

ماها چو به چرخ دل برآییچون جان به تن جهان درآییماها چه لطیف و خوش لقاییای ماه بگو که از کجاییداریم ز عشق تو براتیوز قند لطیف تو نباتیاز لعل لبت بده زکاتیای ماه بگو که از کجاییای یوسف جان که در نخاسیدر حسن...

غزل شمارهٔ ۱۶۱۰ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم 0

غزل شمارهٔ ۱۶۱۰ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم

منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارمکه بر آن کس که نه عاشق به جز انکار ندارمدل غیر تو نجویم سوی غیر تو نپویمگل هر باغ نبویم سر هر خار ندارمبه تو آوردم ایمان دل من گشت مسلمانبه تو دل گفت که...

غزل شمارهٔ ۶۷۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – عجب آن دلبر زیبا کجا شد 0

غزل شمارهٔ ۶۷۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – عجب آن دلبر زیبا کجا شد

عجب آن دلبر زیبا کجا شدعجب آن سرو خوش بالا کجا شدمیان ما چو شمعی نور می‌دادکجا شد ای عجب بی‌ما کجا شددلم چون برگ می‌لرزد همه روزکه دلبر نیم شب تنها کجا شدبرو بر ره بپرس از رهگذریانکه آن همراه جان افزا کجا...

غزل شمارهٔ ۱۳۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – در میان پرده خون عشق را گلزارها 0

غزل شمارهٔ ۱۳۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – در میان پرده خون عشق را گلزارها

در میان پرده خون عشق را گلزارهاعاشقان را با جمال عشق بی‌چون کارهاعقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیستعشق گوید راه هست و رفته‌ام من بارهاعقل بازاری بدید و تاجری آغاز کردعشق دیده زان سوی بازار او بازارهاای بسا منصور پنهان ز...

غزل شمارهٔ ۲۱۰ – حافظ – غزلیات – دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود 0

غزل شمارهٔ ۲۱۰ – حافظ – غزلیات – دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بودتا دل شب سخن از سلسله موی تو بوددل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشتباز مشتاق کمانخانه ابروی تو بودهم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌دادور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بودعالم...

غزل شمارهٔ ۱۴۹ – حافظ – غزلیات – دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد 0

غزل شمارهٔ ۱۴۹ – حافظ – غزلیات – دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد

دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیردز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیردخدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گوکه نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیردبیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگینکه فکری در درون ما از این بهتر...