برچسب: پنهان-چو-دل

غزل شمارهٔ ۱۴۶۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم 0

غزل شمارهٔ ۱۴۶۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم

صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازموانگه همه بت‌ها را در پیش تو بگدازمصد نقش برانگیزم با روح درآمیزمچون نقش تو را بینم در آتشش اندازمتو ساقی خماری یا دشمن هشیارییا آنک کنی ویران هر خانه که می سازمجان ریخته شد بر تو آمیخته شد...

غزل شمارهٔ ۱۳۷۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم 0

غزل شمارهٔ ۱۳۷۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنمتو کعبه‌ای هر جا روم قصد مقامت می کنمهر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظریشب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنمگه همچو باز آشنا بر دست تو...

غزل شمارهٔ ۱۳۴۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – رفت عمرم در سر سودای دل 0

غزل شمارهٔ ۱۳۴۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – رفت عمرم در سر سودای دل

رفت عمرم در سر سودای دلوز غم دل نیستم پروای دلدل به قصد جان من برخاستهمن نشسته تا چه باشد رای دلدل ز حلقه دین گریزد زانک هستحلقه زلفین خوبان جای دلگرد او گردم که دل را گرد کردکو رسد فریادم از غوغای دلخواب...