برچسب: یاران-زنده-رود

غزل ۴۳۳ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم 0

غزل ۴۳۳ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم

ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایمگر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایمسروبالایی که مقصود است اگر حاصل شودسرو اگر هرگز نباشد در جهان آسوده‌ایمگر به صحرا دیگران از بهر عشرت می‌روندما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده‌ایمهر چه در دنیا و...

غزل ۲۰۹ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد 0

غزل ۲۰۹ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد

تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشدترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشدکی شکیبایی توان کردن چو عقل از دست رفتعاقلی باید که پای اندر شکیبایی کشدسروبالای منا گر چون گل آیی در چمنخاک پایت نرگس اندر چشم بینایی کشدروی تاجیکانه‌ات بنمای...