برچسب: غزلیات

غزل شمارهٔ ۲۴۹ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی 0

غزل شمارهٔ ۲۴۹ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی

ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتیبر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتیگر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظرور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتیورچه نثار تو کنم جان، نرهم ز درد تونیست از آنکه تا ابد عشق تو را...

غزل شمارهٔ ۲۳۸ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – در صومعه نگنجد، رند شرابخانه 0

غزل شمارهٔ ۲۳۸ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – در صومعه نگنجد، رند شرابخانه

در صومعه نگنجد، رند شرابخانهعنقا چگونه گنجد در کنج آشیانه؟ساقی، به یک کرشمه بشکن هزار توبهبستان مرا ز من باز زان چشم جاودانهتا وارهم ز هستی وز ننگ خودپرستیبر هم زنم ز مستی نیک و بد زمانهزین زهد و پارسایی چون نیست جز ریاییما...

غزل شمارهٔ ۲۱۹ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – بی‌رخت جانا، دلم غمگین مکن 0

غزل شمارهٔ ۲۱۹ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – بی‌رخت جانا، دلم غمگین مکن

بی‌رخت جانا، دلم غمگین مکنرخ مگردان از من مسکین، مکنخود ز عشقت سینه‌ام خون کرده‌ایاز فراقت دیده‌ام خونین مکنبر من مسکین ستم تا کی کنی؟خستگی و عجز من می‌بین، مکنچند نالم از جفا و جور تو؟بس کن و بر من جفا چندین مکنهر چه...

غزل شمارهٔ ۱۶۴ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتم 0

غزل شمارهٔ ۱۶۴ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتم

کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتمبیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتمنگارا، بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینیز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتمز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستیمرا...

غزل شمارهٔ ۱۵۲ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – ای دیده، بدار ماتم دل 0

غزل شمارهٔ ۱۵۲ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – ای دیده، بدار ماتم دل

ای دیده، بدار ماتم دلکو در خطری فتاد مشکلخون شد ز فراق یار و از یارجز خون جگر دگر چه حاصل؟عمری بتپید بر در یارآن خسته جگر، چو مرغ بسملچون دید به عاقبت که دلداردر خانهٔ او نکرد منزلدل در پی وصل یار جان...

غزل شمارهٔ ۱۱۹ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – دل در گره زلف تو بستیم دگر بار 0

غزل شمارهٔ ۱۱۹ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – دل در گره زلف تو بستیم دگر بار

دل در گره زلف تو بستیم دگر باروز هر دو جهان مهر گسستیم دگربارجام دو جهان پر ز می عشق تو دیدیمخوردیم می و جام شکستیم دگربارشاید که دگر نعرهٔ مستانه برآریمکز جام می عشق تو مستیم دگربارالمنة لله که پس از محنت بسیاربا...

غزل شمارهٔ ۹۸ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – نخستین باده کاندر جام کردند 0

غزل شمارهٔ ۹۸ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – نخستین باده کاندر جام کردند

نخستین باده کاندر جام کردندز چشم مست ساقی وام کردندچو باخود یافتند اهل طرب راشراب بیخودی در جام کردندلب میگون جانان جام در دادشراب عاشقانش نام کردندز بهر صید دل‌های جهانیکمند زلف خوبان دام کردندبه گیتی هر کجا درد دلی بودبه هم کردند و...

غزل شمارهٔ ۸۶ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – من مست می عشقم هشیار نخواهم شد 0

غزل شمارهٔ ۸۶ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – من مست می عشقم هشیار نخواهم شد

من مست می عشقم هشیار نخواهم شدوز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شدامروز چنان مستم از بادهٔ دوشینهتا روز قیامت هم هشیار نخواهم شدتا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدیدر کوی جوانمردان عیار نخواهم شدآن رفت که می‌رفتم در صومعه هر...

غزل شمارهٔ ۳۱۹۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – گهی پرده‌سوزی، گهی پرده‌داری 0

غزل شمارهٔ ۳۱۹۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – گهی پرده‌سوزی، گهی پرده‌داری

گهی پرده‌سوزی، گهی پرده‌داریتو سر خزانی، تو جان بهاریخزان و بهار از تو شد تلخ و شیرینتوی قهر و لطفش، بیا تا چه داریبهاران بیاید، ببخشی سعادتخزان چون بیاید، سعادت بکاریز گلها که روید بهارت ز دلهابه پیش افکند گل سر، از شرمساریگرین گل...

غزل شمارهٔ ۳۱۷۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – در دل من پردهٔ نو می‌زنی 0

غزل شمارهٔ ۳۱۷۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – در دل من پردهٔ نو می‌زنی

در دل من پردهٔ نو می‌زنیای دل و ای دیده و ای روشنیپرده توی وز پس پرده تویهر نفسی شکل دگر می‌کنیپرده چنان زن که بهر زخمهٔپردهٔ غفلت ز نظر برکنیشب منم و خلوت و قندیل جانخیره که تو آتشی یا روغنیبی‌من و تو،...

غزل شمارهٔ ۳۱۶۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای دل سرمست، کجا می‌پری؟ 0

غزل شمارهٔ ۳۱۶۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای دل سرمست، کجا می‌پری؟

ای دل سرمست، کجا می‌پری؟بزم تو کو؟ باده کجا می‌خوری؟مایهٔ هر نقش و ترا نقش نیدایهٔ هر جان و تو از جان بریصد مثل و نام و لقب گفتمتبرتری از نام ولقب، برتریچونک ترا در دو جهان خانه نیستهر نفسی رخت کجا می‌بری؟نقد ترا...

غزل شمارهٔ ۳۱۶۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – جان و جهان! دوش کجا بوده‌ای 0

غزل شمارهٔ ۳۱۶۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – جان و جهان! دوش کجا بوده‌ای

جان و جهان! دوش کجا بوده‌اینی غلطم، در دل ما بوده‌ایدوش ز هجر تو جفا دیده‌امای که تو سلطان وفا بوده‌ایآه که من دوش چه سان بوده‌ام!آه که تو دوش کرا بوده‌ای!رشک برم کاش قبا بودمیچونک در آغوش قبا بوده‌ایزهره ندارم که بگویم ترا«...

غزل شمارهٔ ۳۰۴۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی 0

غزل شمارهٔ ۳۰۴۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی

ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونیز عشق جیب دریدی در ابتدای جنونیشکست کشتی صبرم هزار بار ز موجتسری برآر ز موجی که موج قلزم خونیکه خون بهینه شرابست جگر بهینه کبابستهمین دوم تو فزون کن که از فزونه فزونیچو از الست تو...

غزل شمارهٔ ۳۰۱۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بازرهان خلق را از سر و از سرکشی 0

غزل شمارهٔ ۳۰۱۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بازرهان خلق را از سر و از سرکشی

بازرهان خلق را از سر و از سرکشیای که درون دلی چند ز دل درکشیای دل دل جان جان آمد هنگام آنزنده کنی مرده را جانب محشر کشیپیرهن یوسفی هدیه فرستی به ماتا بدرد آفتاب پیرهن زرکشینیزه کشی بردری تو کمر کوه راچونک ز...

غزل شمارهٔ ۲۹۶۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای برده اختیارم تو اختیار مایی 0

غزل شمارهٔ ۲۹۶۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای برده اختیارم تو اختیار مایی

ای برده اختیارم تو اختیار ماییمن شاخ زعفرانم تو لاله زار ماییگفتم غمت مرا کشت گفتا چه زهره داردغم این قدر نداند کآخر تو یار ماییمن باغ و بوستانم سوزیده خزانمباغ مرا بخندان کآخر بهار ماییگفتا تو چنگ مایی و اندر ترنگ ماییپس چیست...

غزل شمارهٔ ۲۹۶۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی 0

غزل شمارهٔ ۲۹۶۴ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی

دی دامنش گرفتم کای گوهر عطاییشب خوش مگو مرنجان کامشب از آن ماییافروخت روی دلکش شد سرخ همچو اخگرگفتا بس است درکش تا چند از این گداییگفتم رسول حق گفت حاجت ز روی نیکودرخواه اگر بخواهی تا تو مظفر آییگفتا که روی نیکو خودکامه...

غزل شمارهٔ ۲۹۵۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری 0

غزل شمارهٔ ۲۹۵۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری

بازآمدی که ما را درهم زنی به شوریداوود روزگاری با نغمه زبورییا مصر پرنباتی یا یوسف حیاتییعقوب را نپرسی چونی از این صبوریبازآمد آن قیامت با فتنه و ملامتگفتم که آفتابی یا نور نور نوریای آسمان برین دم گردان و بی‌قراریوی خاک هم در...

غزل شمارهٔ ۲۹۳۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی 0

غزل شمارهٔ ۲۹۳۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی

ای نوبهار خندان از لامکان رسیدیچیزی بیار مانی از یار ما چه دیدیخندان و تازه رویی سرسبز و مشک بوییهمرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدیای فضل خوش چو جانی وز دیده‌ها نهانیاندر اثر پدیدی در ذات ناپدیدیای گل چرا نخندی کز هجر...

غزل شمارهٔ ۲۹۲۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – گر در آب و گر در آتش می‌روی 0

غزل شمارهٔ ۲۹۲۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – گر در آب و گر در آتش می‌روی

گر در آب و گر در آتش می‌رویآن نمی‌دانم برو خوش می‌رویدر رخت پیداست والله رنگ اورو که سوی یار مه وش می‌روینقش‌ها را پشت و پایی می‌زنیسوی نقش نامنقش می‌رویذوق جان‌ها می‌زند بر جان تومست و دست انداز و سرکش می‌رویدر پی تو...

غزل شمارهٔ ۲۹۱۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – می‌زنم حلقه در هر خانه‌ای 0

غزل شمارهٔ ۲۹۱۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – می‌زنم حلقه در هر خانه‌ای

می‌زنم حلقه در هر خانه‌ایهست در کوی شما دیوانه‌ایمرغ جان دیوانه آن دام شددام عشق دلبری دردانه‌ایعقل‌ها نعره زنان کآخر کجاستدر جنون دریادلی مردانه‌ایای خدا مجنون آن لیلی کجاستتا به گوشش دردمیم افسانه‌ایز آنک گوش عقل نامحرم بوداز فسون عاشقان بیگانه‌ایسلسله زلفی که جان...