غزل شمارهٔ ۳۱۷ – حافظ – غزلیات – فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم

اجراهای این اثر

خواننده

آلبوم

قطعه

همایون شجریان

چه آتش ها

ساز و آواز راست پنجگاه

محمد معتمدی

ابرو کمان

ساز و آواز (مخالف)

سالار عقیلی

سایه های سبز

تصنیف ماهور/فاش می گویم

حسام الدین سراج

شرح فراق

ساز و آواز

سهیل نفیسی

طرح نو

فاش می گویم و…

ابوالحسن اقبال آذر

آوازهای اقبال آذر ۲

دستگاه ماهور

مرتضی گودرزی

ابریشم طرب

تجنیس/تک نوازی دوتار و آواز

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *