شعری که هیچ وقت از خوندنش خسته نمی شم.
تقدیم به دوستان جانی…
نام تو بر زبان من آمد زبانه شد
سیل گدازههای خروشان روانه شد
گفتم به خاک نام تو را، جنگلی سرود
گفتم به شعر نام تو را عاشقانه شد
گفتم به باد نام تو را گردباد گشت
گفتم به رود نام تو را بیکرانه شد
گفتم به راه نام تو را، رفت و رفت و رفت…
گفتم به لحظه نام تو را جاودانه شد
این حرفها – که همهمهای در غبار بود
باران نرم نام تو آمد ترانه شد
ترنّم داوودی سکوت – قربان ولیئی ؛ کتاب نگارستان
عرض تبریک و شادباش به مناسبت عید
جالب بود ، دستتون درد نکنه.