غزل شمارهٔ ۵۵۳ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود
جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند
عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود
دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود
خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود
بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود
هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود

اجراهای این اثر

خواننده

آلبوم

قطعه

شهرام ناظری

کیش مهر

تصنیف.بی تو به سر نمی شود.افشاری

بیژن بیژنی

نهانخانه دل

باغ من و بهار من

دانلود قانونی آلبوم

همایون شجریان

چه آتش ها

تصنیف بی همگان

محمدرضا شجریان

بی تو بسر نمی شود

تصنیف (بی تو بسر نمی شود)

محمدرضا شجریان

بی تو بسر نمی شود

ساز و آواز (بی همگان بسر شود)

جمال الدین منبری

تک آهنگ های جمال الدین منبری

بی تو بسر نمی شود

غلامحسین بنان

آشنایی با شیوه آواز استاد غلامحسین بنان – سه گاه و چهارگاه

کار عمل در مایه بیات ترک

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *