غزل ۵۱۱ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
هر کس به تماشایی رفتند به صحراییما را که تو منظوری خاطر نرود جایییا چشم نمیبیند یا راه نمیداندهر کاو به وجود خود دارد ز تو پرواییدیوانه عشقت را جایی نظر افتادهستکآنجا نتواند رفت اندیشه داناییامید تو بیرون برد از دل همه امیدیسودای تو...

 
  				  				  				  			 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											 
																											