تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی؟
دعوتید به غزلی آتشین از استاد سخن… گمان میکنم همین بیت آغازین ما را بس باشد… سـَلِ المصانِعَ رَکباً تَهیم فی الفلواتِ تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی؟شبم به روی تو روزست و دیده ام به تو روشن ...
دعوتید به غزلی آتشین از استاد سخن… گمان میکنم همین بیت آغازین ما را بس باشد… سـَلِ المصانِعَ رَکباً تَهیم فی الفلواتِ تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی؟شبم به روی تو روزست و دیده ام به تو روشن ...
بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا درنبندد هوشیار ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار اینکه در شهنامهها آوردهاند رستم و رویینهتن اسفندیار تا بدانند این خداوندان ملک کز بسی خلقست دنیا یادگار اینهمه...
چندی پیش از عزیزی که طبع شاعری لطیفی دارد خواستم تا بر روی این تک بیت مشهور امیر خسرو دهلوی دهلوی طبع آزمائی کند: میروی و گریه می آید مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد چند روز پیش ایشان لطف کردند و غزلی...
به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر: «که هر که در صف باغ است صاحب هنریست بنفشه مژدهی نوروز میدهد ما را شکوفه را ز خزان و ز مهرگان خبریست بجز رخ تو که زیب و فرش ز خون دل است بهر رخی که...
سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی یک سلمانی بدون مغازه در نزدیکی شاهچراغ در شیراز تصویر اصلی از ویکی پدیا، با اندکی ویرایش 00