برچسب: ای-جان-جان-بی-من-مرو
خوش خرامان میروی ای جان جان بیمن مروای حیات دوستان در بوستان بیمن مروای فلک بیمن مگرد و ای قمر بیمن متابای زمین بیمن مروی و ای زمان بیمن مرواین جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش استاین جهان بیمن...
آن دلبر من آمد بر منزنده شد از او بام و در منگفتم قنقی امشب تو مراای فتنه من شور و شر منگفتا بروم کاری است مهمدر شهر مرا جان و سر منگفتم به خدا گر تو برویامشب نزید این پیکر منآخر تو شبی...
من طربم طرب منم زهره زند نوای منعشق میان عاشقان شیوه کند برای منعشق چو مست و خوش شود بیخود و کش مکش شودفاش کند چو بیدلان بر همگان هوای منناز مرا به جان کشد بر رخ من نشان کشدچرخ فلک حسد برد ز...
دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرسچشم من اندرنگر از می و ساغر مپرسجوشش خون را ببین از جگر مؤمنانوز ستم و ظلم آن طره کافر مپرسسکه شاهی ببین در رخ همچون زرمنقش تمامی بخوان پس تو ز زرگر مپرسعشق چو لشکر کشید...
رها نمیکند ایام در کنار منشکه داد خود بستانم به بوسه از دهنشهمان کمند بگیرم که صید خاطر خلقبدان همیکند و درکشم به خویشتنشولیک دست نیارم زدن در آن سر زلفکه مبلغی دل خلق است زیر هر شکنشغلام قامت آن لعبتم که بر قد...
دست به جان نمیرسد تا به تو برفشانمشبر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمشقوت شرح عشق تو نیست زبان خامه راگرد در امید تو چند به سر دوانمشایمنی از خروش من گر به جهان دراوفتدفارغی از فغان من گر به فلک رسانمشآه...