غزل شمارهٔ ۱۳۷۵ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم
بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنموین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنمهفت اختر بیآب را کاین خاکیان را می خورندهم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشکنماز شاه بیآغاز من پران شدم چون باز منتا جغد طوطی خوار را در...