غزل ۳۸۹ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – باز از شراب دوشین در سر خمار دارم
باز از شراب دوشین در سر خمار دارموز باغ وصل جانان گل در کنار دارمسرمست اگر به سودا برهم زنم جهانیعیبم مکن که در سر سودای یار دارمساقی بیار جامی کز زهد توبه کردممطرب بزن نوایی کز توبه عار دارمسیلاب نیستی را سر در...