برچسب: برگ-سبز

غزل شمارهٔ ۱۷۸ – حافظ – غزلیات – هر که شد محرم دل در حرم یار بماند 0

غزل شمارهٔ ۱۷۸ – حافظ – غزلیات – هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

هر که شد محرم دل در حرم یار بماندوان که این کار ندانست در انکار بمانداگر از پرده برون شد دل من عیب مکنشکر ایزد که نه در پرده پندار بماندصوفیان واستدند از گرو می همه رختدلق ما بود که در خانه خمار بماندمحتسب...

غزل شمارهٔ ۱۵۵ – حافظ – غزلیات – اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد 0

غزل شمارهٔ ۱۵۵ – حافظ – غزلیات – اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد

اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزدور از طلب بنشینم به کینه برخیزدو گر به رهگذری یک دم از وفاداریچو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزدو گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوسز حقه دهنش چون شکر فروریزدمن آن فریب که در...

غزل شمارهٔ ۱۱۱ – حافظ – غزلیات – عکس روی تو چو در آینه جام افتاد 0

غزل شمارهٔ ۱۱۱ – حافظ – غزلیات – عکس روی تو چو در آینه جام افتاد

عکس روی تو چو در آینه جام افتادعارف از خنده می در طمع خام افتادحسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرداین همه نقش در آیینه اوهام افتاداین همه عکس می و نقش نگارین که نمودیک فروغ رخ ساقیست که در جام...

غزل شمارهٔ ۷۶ – حافظ – غزلیات – جز آستان توام در جهان پناهی نیست 0

غزل شمارهٔ ۷۶ – حافظ – غزلیات – جز آستان توام در جهان پناهی نیست

جز آستان توام در جهان پناهی نیستسر مرا به جز این در حواله گاهی نیستعدو چو تیغ کشد من سپر بیندازمکه تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیستچرا ز کوی خرابات روی برتابمکز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیستزمانه...

غزل شمارهٔ ۷۱ – حافظ – غزلیات – زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست 0

غزل شمارهٔ ۷۱ – حافظ – غزلیات – زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیستدر حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیستدر طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوستدر صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیستتا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راندعرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیستچیست...

غزل شمارهٔ ۳۳ – حافظ – غزلیات – خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است 0

غزل شمارهٔ ۳۳ – حافظ – غزلیات – خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت استچون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت استجانا به حاجتی که تو را هست با خداکآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت استای پادشاه حسن خدا را بسوختیمآخر سؤال کن که گدا را چه حاجت...

غزل شمارهٔ ۱۱ – حافظ – غزلیات – ساقی به نور باده برافروز جام ما 0

غزل شمارهٔ ۱۱ – حافظ – غزلیات – ساقی به نور باده برافروز جام ما

ساقی به نور باده برافروز جام مامطرب بگو که کار جهان شد به کام ماما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایمای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ماهرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشقثبت است بر جریده عالم دوام ماچندان بود کرشمه و...