غزل شمارهٔ ۸۸۶ – خواجوی کرمانی – غزلیات – ز تو با تو راز گویم به زبان بیزبانی
ز تو با تو راز گویم به زبان بیزبانیبه تو از تو راه جویم به نشان بینشانیچه شوی ز دیده پنهان که چو روز مینمایدرخ همچو آفتابت ز نقاب آسمانیتو چه معنی لطیفی که مجرد از دلیلیتو چه آیتی شریفی که منزه از بیانیز...