برچسب: خداوندان-اسرار

غزل شمارهٔ ۱۴۹۹ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بیا کز عشق تو دیوانه گشتم 0

غزل شمارهٔ ۱۴۹۹ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – بیا کز عشق تو دیوانه گشتم

بیا کز عشق تو دیوانه گشتموگر شهری بدم ویرانه گشتمز عشق تو ز خان و مان بریدمبه درد عشق تو همخانه گشتمچیان کاهل بدم کان را نگویمچو دیدم روی تو مردانه گشتمچو خویش جان خود جان تو دیدمز خویشان بهر تو بیگانه گشتمفسانه عاشقان...

غزل شمارهٔ ۱۴۹۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – به جان جمله مستان که مستم 0

غزل شمارهٔ ۱۴۹۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – به جان جمله مستان که مستم

به جان جمله مستان که مستمبگیر ای دلبر عیار دستمبه جان جمله جانبازان که جانمبه جان رستگارانش که رستمعطاردوار دفترباره بودمزبردست ادیبان می نشستمچو دیدم لوح پیشانی ساقیشدم مست و قلم‌ها را شکستمجمال یار شد قبله نمازمز اشک رشک او شد آبدستمز حسن یوسفی...

غزل شمارهٔ ۱۴۹۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – چه دیدم خواب شب کامروز مستم 0

غزل شمارهٔ ۱۴۹۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – چه دیدم خواب شب کامروز مستم

چه دیدم خواب شب کامروز مستمچو مجنونان ز بند عقل جستمبه بیداری مگر من خواب بینمکه خوابم نیست تا این درد هستممگر من صورت عشق حقیقیبدیدم خواب کو را می پرستمبیا ای عشق کاندر تن چو جانیبه اقبالت ز حبس تن برستممرا گفتی بدر...

غزل شمارهٔ ۱۰۴۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – خداوند خداوندان اسرار 0

غزل شمارهٔ ۱۰۴۸ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – خداوند خداوندان اسرار

خداوند خداوندان اسرارزهی خورشید در خورشید انوارز عشق حسن تو خوبان مه روبه رقص اندر مثال چرخ دوارچو بنمایی ز خوبی دست بردیبماند دست و پای عقل از کارگشاده ز آتش او آب حیوانکه آبش خوشترست ای دوست یا ناراز آن آتش بروییدست گلزارو...

غزل شمارهٔ ۴۱۸ – حافظ – غزلیات – گر تیغ بارد در کوی آن ماه 0

غزل شمارهٔ ۴۱۸ – حافظ – غزلیات – گر تیغ بارد در کوی آن ماه

گر تیغ بارد در کوی آن ماهگردن نهادیم الحکم للهآیین تقوا ما نیز دانیملیکن چه چاره با بخت گمراهما شیخ و واعظ کمتر شناسیمیا جام باده یا قصه کوتاهمن رند و عاشق در موسم گلآن گاه توبه استغفراللهمهر تو عکسی بر ما نیفکندآیینه رویا...

غزل شمارهٔ ۴۱۷ – حافظ – غزلیات – عیشم مدام است از لعل دلخواه 0

غزل شمارهٔ ۴۱۷ – حافظ – غزلیات – عیشم مدام است از لعل دلخواه

عیشم مدام است از لعل دلخواهکارم به کام است الحمدللهای بخت سرکش تنگش به بر کشگه جام زر کش گه لعل دلخواهما را به رندی افسانه کردندپیران جاهل شیخان گمراهاز دست زاهد کردیم توبهو از فعل عابد استغفراللهجانا چه گویم شرح فراقتچشمی و صد...