برچسب: دانلود-قانونی-آهنگ
باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدمدر من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدمشاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدمچندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدمآنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا رومبازم رهان بازم رهان کاینجا...
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنمهر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنمهر جا خیال شه بود باغ و تماشاگه بوددر هر مقامی که روم بر عشرتی بر می تنمدرها اگر بسته شود زین خانقاه شش دریآن ماه رو...
هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درمدر خانه گر می باشدم پیشش نهم با وی خورممستی که شد مهمان من جان منست و آن منتاج من و سلطان من تا برنشیند بر سرمای یار من وی خویش من مستی بیاور پیش منروزی که...
آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدمدر چشم مست من نگر کز کوی خمار آمدمسرمایه مستی منم هم دایه هستی منمبالا منم پستی منم چون چرخ دوار آمدمآنم کز آغاز آمدم با روح دمساز آمدمبرگشتم و بازآمدم بر نقطه پرگار آمدمگفتم بیا...
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنمتو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنمهر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظریشب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنمگه همچو باز آشنا بر دست تو...
بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنموین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنمهفت اختر بیآب را کاین خاکیان را می خورندهم آب بر آتش زنم هم بادهاشان بشکنماز شاه بیآغاز من پران شدم چون باز منتا جغد طوطی خوار را در...
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنموی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنمای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنموین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنمای بیکسان ای بیکسان جاء الفرج جاء الفرجهر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنمای کیمیا...
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهاماین بار من یک بارگی از عافیت ببریدهامدل را ز خود برکندهام با چیز دیگر زندهامعقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیدهامای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمیدیوانه هم نندیشد آن کاندر...
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کردهامزان می که در پیمانهها اندرنگنجد خوردهاممستم ز خمر من لدن رو محتسب را غمز کنمر محتسب را و تو را هم چاشنی آوردهامای پادشاه صادقان چون من منافق دیدهایبا زندگانت زندهام با مردگانت مردهامبا دلبران و...
آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیمگرد غریبان چمن خیزید تا جولان کنیمامروز چون زنبورها پران شویم از گل به گلتا در عسل خانه جهان شش گوشه آبادان کنیمآمد رسولی از چمن کاین طبل را پنهان مزنما طبل خانه عشق را از نعرهها...
رفت عمرم در سر سودای دلوز غم دل نیستم پروای دلدل به قصد جان من برخاستهمن نشسته تا چه باشد رای دلدل ز حلقه دین گریزد زانک هستحلقه زلفین خوبان جای دلگرد او گردم که دل را گرد کردکو رسد فریادم از غوغای دلخواب...
آن میر دروغین بین با اسپک و با زینکشنگینک و منگینک سربسته به زرینکچون منکر مرگست او گوید که اجل کو کومرگ آیدش از شش سو گوید که منم اینکگوید اجلش کای خر کو آن همه کر و فروان سبلت و آن بینی وان...
رو رو که نهای عاشق ای زلفک و ای خالکای نازک و ای خشمک پابسته به خلخالکبا مرگ کجا پیچد آن زلفک و آن پیچکبر چرخ کجا پرد آن پرک و آن بالکای نازک نازکدل دل جو که دلت ماندروزی که جدا مانی از...
دلی کز تو سوزد چه باشد دوایشچو تشنه تو باشد که باشد سقایشچو بیمار گردد به بازار گردددکان تو جوید لب قندخایشتویی باغ و گلشن تویی روز روشنمکن دل چو آهن مران از لقایشبه درد و به زاری به اندوه و خواریعجب چند داری...
جان منست او هی مزنیدشآن منست او هی مبریدشآب منست او نان منست اومثل ندارد باغ امیدشباغ و جنانش آب روانشسرخی سیبش سبزی بیدشمتصلست او معتدلست اوشمع دلست او پیش کشیدشهر که ز غوغا وز سر سوداسر کشد این جا سر ببریدشهر که ز...
آنک بیرون از جهان بد در جهان آوردمشو آنک میکرد او کرانه در میان آوردمشآنک عشوه کار او بد عشوهای بنمودمشو آنک از من سر کشیدی کشکشان آوردمشآنک هر صبحی تقاضا میکند جان را ز مناز تقاضا بر تقاضا من به جان آوردمشجان سرگردان...
دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمشآنک بجست از کفم بار دگر بگیرمشآنک به دل اسیرمش در دل و جان پذیرمشگر چه گذشت عمر من باز ز سر بگیرمشدل بگداخت چون شکر بازفسرد چون جگرباز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمشراه برم...
دست بنه بر دلم از غم دلبر مپرسچشم من اندرنگر از می و ساغر مپرسجوشش خون را ببین از جگر مؤمنانوز ستم و ظلم آن طره کافر مپرسسکه شاهی ببین در رخ همچون زرمنقش تمامی بخوان پس تو ز زرگر مپرسعشق چو لشکر کشید...
حال ما بیآن مه زیبا مپرسآنچ رفت از عشق او بر ما مپرسزیر و بالا از رخش پرنور بینز اهتزاز آن قد و بالا مپرسگوهر اشکم نگر از رشک عشقوز صفا و موج آن دریا مپرسدر میان خون ما پا درمنههیچم از صفرا و...
چنان مستم چنان مستم من امروزکه از چنبر برون جستم من امروزچنان چیزی که در خاطر نیابدچنانستم چنانستم من امروزبه جان با آسمان عشق رفتمبه صورت گر در این پستم من امروزگرفتم گوش عقل و گفتم ای عقلبرون رو کز تو وارستم من امروزبشوی...