برچسب: دانلود-قانونی-آهنگ
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگیگذری کن: که خیالی شدم از تنهاییگفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تومن به جان آمدم، اینک تو چرا مینایی؟بس که سودای سر زلف...
چه خوش باشد! که دلدارم تو باشیندیم و مونس و یارم تو باشیدل پر درد را درمان تو سازیشفای جان بیمارم تو باشیز شادی در همه عالم نگنجماگر یک لحظه غم خوارم تو باشیندارم مونسی در غار گیتیبیا، تا مونس غارم تو باشیاگر چه...
خوشا دردی!که درمانش تو باشیخوشا راهی! که پایانش تو باشیخوشا چشمی!که رخسار تو بیندخوشا ملکی! که سلطانش تو باشیخوشا آن دل! که دلدارش تو گردیخوشا جانی! که جانانش تو باشیخوشی و خرمی و کامرانیکسی دارد که خواهانش تو باشیچه خوش باشد دل امیدواریکه امید...
چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟که ناگه دامن از من درکشیدیچه افتادت که از من برشکستی؟چرا یکبارگی از من رمیدی؟به هر تردامنی رخ مینماییچرا از دیدهٔ من ناپدیدی؟تو را گفتم که: مشنو گفت بد گویعلیرغم من مسکین شنیدیمرا گفتی: رسم روزیت...
چه کردهام که دلم از فراق خون کردی؟چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی؟چرا ز غم دل پر حسرتم بیازردی؟چه شد که جان حزینم ز غصه خون کردی؟نخست ار چه به صد زاریم درون خواندیبه آخر از چه به صد خواریم برون کردی؟همه حدیث...
ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتیبر در تو نشستهام منتظر عنایتیگر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظرور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتیورچه نثار تو کنم جان، نرهم ز درد تونیست از آنکه تا ابد عشق تو را...
در صومعه نگنجد، رند شرابخانهعنقا چگونه گنجد در کنج آشیانه؟ساقی، به یک کرشمه بشکن هزار توبهبستان مرا ز من باز زان چشم جاودانهتا وارهم ز هستی وز ننگ خودپرستیبر هم زنم ز مستی نیک و بد زمانهزین زهد و پارسایی چون نیست جز ریاییما...
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال توهوش و روان بیدلان سوختهٔ جلال توکام دل شکستگان دیدن توست هر زمانراحت جان خستگان یافتن وصال تودست تهی به درگهت آمدهام امیدوارروی نهاده بر درت منتظر نوال توخود به دو چشم من شبی خواب گذر نمیکندورنه...
ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال منباز نمای رخ، که شد بی تو تباه حال منناز مکن، که میکند جان من آرزوی توعشوه مده، که میدهد هجر تو گوشمال منرفت دل و نمیرود آرزوی تو از دلمعمر شد و نمیشود نقش تو...
بیرخت جانا، دلم غمگین مکنرخ مگردان از من مسکین، مکنخود ز عشقت سینهام خون کردهایاز فراقت دیدهام خونین مکنبر من مسکین ستم تا کی کنی؟خستگی و عجز من میبین، مکنچند نالم از جفا و جور تو؟بس کن و بر من جفا چندین مکنهر چه...
دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمیدانمهمه هستی تویی، فیالجمله، این و آن نمیدانمبجز تو در همه عالم دگر دلبر نمیبینمبجز تو در همه گیتی دگر جانان نمیدانمبجز غوغای عشق تو درون دل نمییابمبجز سودای وصل تو میان جان نمیدانمچه آرم بر...
ای راحت روانم، دور از تو ناتوانمباری، بیا که جان را در پای تو فشانماین هم روا ندارم کایی برای جانیبگذار تا برآید در آرزوت جانمبگذار تا بمیرم در آرزوی رویتبی روی خوبت آخر تا چند زنده مانم؟دارم بسی شکایت چون نشنوی چه گویم؟بیهوده...
کجایی؟ ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد، من رفتمبیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتمنگارا، بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینیز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتمز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستیمرا...
ای دیده، بدار ماتم دلکو در خطری فتاد مشکلخون شد ز فراق یار و از یارجز خون جگر دگر چه حاصل؟عمری بتپید بر در یارآن خسته جگر، چو مرغ بسملچون دید به عاقبت که دلداردر خانهٔ او نکرد منزلدل در پی وصل یار جان...
دل در گره زلف تو بستیم دگر باروز هر دو جهان مهر گسستیم دگربارجام دو جهان پر ز می عشق تو دیدیمخوردیم می و جام شکستیم دگربارشاید که دگر نعرهٔ مستانه برآریمکز جام می عشق تو مستیم دگربارالمنة لله که پس از محنت بسیاربا...
نخستین باده کاندر جام کردندز چشم مست ساقی وام کردندچو باخود یافتند اهل طرب راشراب بیخودی در جام کردندلب میگون جانان جام در دادشراب عاشقانش نام کردندز بهر صید دلهای جهانیکمند زلف خوبان دام کردندبه گیتی هر کجا درد دلی بودبه هم کردند و...
من مست می عشقم هشیار نخواهم شدوز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شدامروز چنان مستم از بادهٔ دوشینهتا روز قیامت هم هشیار نخواهم شدتا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدیدر کوی جوانمردان عیار نخواهم شدآن رفت که میرفتم در صومعه هر...
گهی پردهسوزی، گهی پردهداریتو سر خزانی، تو جان بهاریخزان و بهار از تو شد تلخ و شیرینتوی قهر و لطفش، بیا تا چه داریبهاران بیاید، ببخشی سعادتخزان چون بیاید، سعادت بکاریز گلها که روید بهارت ز دلهابه پیش افکند گل سر، از شرمساریگرین گل...
در دل من پردهٔ نو میزنیای دل و ای دیده و ای روشنیپرده توی وز پس پرده تویهر نفسی شکل دگر میکنیپرده چنان زن که بهر زخمهٔپردهٔ غفلت ز نظر برکنیشب منم و خلوت و قندیل جانخیره که تو آتشی یا روغنیبیمن و تو،...
ای دل سرمست، کجا میپری؟بزم تو کو؟ باده کجا میخوری؟مایهٔ هر نقش و ترا نقش نیدایهٔ هر جان و تو از جان بریصد مثل و نام و لقب گفتمتبرتری از نام ولقب، برتریچونک ترا در دو جهان خانه نیستهر نفسی رخت کجا میبری؟نقد ترا...