برچسب: دانلود-قانونی-آهنگ
این کیست این این کیست این شیرین و زیبا آمدهسرمست و نعلین در بغل در خانه ما آمدهخانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شدهصد عقل و جان اندر پیش بیدست و بیپا آمدهآمد به مکر آن لعل لب کفچه به کف آتش طلبتا...
پرده بگردان و بزن ساز نوهین که رسید از فلک آواز نوتازه و خندان نشود گوش و هوشتا ز خرد درنرسد راز نواین بکند زهره که چون ماه دیداو بزند چنگ طرب ساز نوخیز سبک رطل گران را بیارتا ببرم شرم ز هنباز نوبرجه...
مطرب مهتاب رو آنچ شنیدی بگوما همگان محرمیم آنچ بدیدی بگوای شه و سلطان ما ای طربستان مادر حرم جان ما بر چه رسیدی بگونرگس خمار او ای که خدا یار اودوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگوای شده از دست من چون...
آینه جان شده چهره تابان توهر دو یکی بودهایم جان من و جان توماه تمام درست خانه دل آن توستعقل که او خواجه بود بنده و دربان توروح ز روز الست بود ز روی تو مستچند که از آب و گل بود پریشان توگل...
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگوپیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگوسخن رنج مگو جز سخن گنج مگوور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگودوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفتآمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگوگفتم ای عشق من...
چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگودرد بیحد بنگر بهر خدا هیچ مگودل پرخون بنگر چشم چو جیحون بنگرهر چه بینی بگذر چون و چرا هیچ مگودی خیال تو بیامد به در خانه دلدر بزد گفت بیا در بگشا هیچ مگودست خود را...
گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مروکه مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مروآفتاب و فلک اندر کنف سایه توستگر رود این فلک و اختر تابان تو مروای که درد سخنت صافتر از طبع لطیفگر رود صفوت این طبع...
طرب اندر طرب است او که در عقل شکست اوتو ببین قدرت حق را چو درآمد خوش و مست اوهمه امروز چنانیم که سر از پای ندانیمهمه تا حلق درآییم و در این حلقه نشست اوچو چنین باشد محرم کی خورد غم کی خورد...
عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنوکم عمارت کن که ویرانت کنم نیکو شنوگر دو صد خانه کنی زنبوروار و مورواربیکس و بیخان و بیمانت کنم نیکو شنوتو بر آنک خلق مست تو شوند از مرد و زنمن بر آنک مست و حیرانت کنم...
ای جهان برهم زده سودای تو سودای توچاشنی عمرم از حلوای تو حلوای تودامن گردون پر از در است و مروارید و لعلمیدوانند جانب دریای تو دریای توجانهای عاشقان چون سیلها غلطان شدهتا بریزد جمله را در پای تو در پای توجانهای عاشقان چون...
ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تونقشهایی دیدم از گلزار تو گلزار توکشته عشق توام ور ز آنک تو منکر شویخطهایی دارم از اقرار تو اقرار تومیگدازم میگدازم هر زمان همچون شکراز شکرها رسته از گفتار تو گفتار توشب همه خلقان بخفته چشم...
خوش خرامان میروی ای جان جان بیمن مروای حیات دوستان در بوستان بیمن مروای فلک بیمن مگرد و ای قمر بیمن متابای زمین بیمن مروی و ای زمان بیمن مرواین جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش استاین جهان بیمن...
دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان توکه هر بندی که بربندی بدرانم به جان توچو چرخم من چو ماهم من چو شمعم من ز تاب توهمه عقلم همه عشقم همه جانم به جان تونشاط من ز کار تو خمار من ز خار توبه هر...
چو شیرینتر نمود ای جان مها شور و بلای توبهشتم جان شیرین را که میسوزد برای توروان از تو خجل باشد دلم را پا به گل باشدمرا چه جای دل باشد چو دل گشتهست جای توتو خورشیدی و دل در چه بتاب از چه...
دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان توکه هر بندی که بربندی بدرانم به جان تومن آن دیوانه بندم که دیوان را همیبندمزبان مرغ میدانم سلیمانم به جان تونخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز مننخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان توچو تو...
اگر نه عاشق اویم چه میپویم به کوی اووگر نه تشنه اویم چه میجویم به جوی اوبر این مجنون چه میبندم مگر بر خویش میخندمکه او زنجیر نپذیرد مگر زنجیر موی اوببر عقلم ببر هوشم که چون پنبهست در گوشمچو گوشم رست از این...
هین کژ و راست میروی باز چه خوردهای بگومست و خراب میروی خانه به خانه کو به کوبا کی حریف بودهای بوسه ز کی ربودهایزلف که را گشودهای حلقه به حلقه مو به مونی تو حریف کی کنی ای همه چشم و روشنیخفیه روی...
ای تو امان هر بلا ما همه در امان توجان همه خوش است در سایه لطف جان توشاه همه جهان تویی اصل همه کسان توییچونک تو هستی آن ما نیست غم از کسان توابر غم تو ای قمر آمد دوش بر جگرگفت مرا ز...
سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تودوش چه خوردهای دلا راست بگو به جان توفتنه گر است نام تو پرشکر است دام توباطرب است جام تو بانمک است نان تومرده اگر ببیندت فهم کند که سرخوشیچند نهان کنی که می فاش...
نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شواز جنگ میترسانیم گر جنگ شد گو جنگ شوماییم مست ایزدی زان بادههای سرمدیتو عاقلی و فاضلی دربند نام و ننگ شورفتیم سوی شاه دین با جامههای کاغذینتو عاشق نقش آمدی همچون قلم در...