غزل شمارهٔ ۱۱۱ – خواجوی کرمانی – غزلیات – پیش صاحبنظران ملک سلیمان بادست
پیش صاحبنظران ملک سلیمان بادستبلکه آنست سلیمان که ز ملک آزادستآنکه گویند که برآب نهادست جهانمشنو ای خواجه که چون درنگری بر بادستهر نفس مهر فلک بر دگری میافتدچه توان کرد چون این سفله چنین افتادستدل درین پیرزن عشوه گر دهر مبندکاین عروسیست که...