غزل شمارهٔ ۲۶۰ – خواجوی کرمانی – غزلیات – درد محبت درمان ندارد
درد محبت درمان نداردراه مودت پایان ندارداز جان شیرین ممکن بود صبراما ز جانان امکان نداردآنرا که در جان عشقی نباشددل بر کن از وی کوجان نداردذوق فقیران خاقان نیابدعیش گدایان سلطان نداردایدل ز دلبر پنهان چه داریدردی که جز او درمان نداردباید که...