برچسب: دلبر-طناز-(نکوداشت-استاد-فرامرز-پایور)

غزل ۷۳ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست 0

غزل ۷۳ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلستهر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلستیار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلستبامدادان روی او دیدن صباح مقبلستآن که در چاه زنخدانش دل بیچارگانچون ملک محبوس در زندان چاه بابلستپیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمیباز...

غزل ۲۱۷ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – آن را که غمی چون غم من نیست چه داند 0

غزل ۲۱۷ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – آن را که غمی چون غم من نیست چه داند

آن را که غمی چون غم من نیست چه داندکز شوق توام دیده چه شب می‌گذراندوقت است اگر از پای درآیم که همه عمرباری نکشیدم که به هجران تو ماندسوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرسکاندوه دل سوختگان سوخته دانددیوانه گرش پند دهی کار...

غزل ۱۶ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا 0

غزل ۱۶ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مراسوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرانگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطرتا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مراشربتی تلختر از زهر فراقت بایدتا کند لذت وصل تو فراموش مراهر شبم با غم هجران تو...

غزل ۱۱ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را 0

غزل ۱۱ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را

وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز راساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز راامشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن استآهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز رادوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهدباری حریفی جو که او مستور دارد...