غزل ۳۸۴ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم
نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرمبرفت در همه عالم به بی دلی خبرمنه بخت و دولت آنم که با تو بنشینمنه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرممن از تو روی نخواهم به دیگری آوردکه زشت باشد هر روز قبله دگرمبلای عشق...