غزل ۳۲۸ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – رها نمیکند ایام در کنار منش
رها نمیکند ایام در کنار منشکه داد خود بستانم به بوسه از دهنشهمان کمند بگیرم که صید خاطر خلقبدان همیکند و درکشم به خویشتنشولیک دست نیارم زدن در آن سر زلفکه مبلغی دل خلق است زیر هر شکنشغلام قامت آن لعبتم که بر قد...