برچسب: شمارهٔ-۲۴۵

غزل ۱۵۰ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – خوش می‌روی به تنها تن‌ها فدای جانت 0

غزل ۱۵۰ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – خوش می‌روی به تنها تن‌ها فدای جانت

خوش می‌روی به تنها تن‌ها فدای جانتمدهوش می‌گذاری یاران مهربانتآیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینیوز حسن خود بماند انگشت در دهانتقصد شکار داری یا اتفاق بستانعزمی درست باید تا می‌کشد عنانتای گلبن خرامان با دوستان نگه کنتا بگذرد نسیمی بر ما ز بوستانترخت...

غزل شمارهٔ ۳۶۹ – حافظ – غزلیات – ما ز یاران چشم یاری داشتیم 0

غزل شمارهٔ ۳۶۹ – حافظ – غزلیات – ما ز یاران چشم یاری داشتیم

ما ز یاران چشم یاری داشتیمخود غلط بود آنچه ما پنداشتیمتا درخت دوستی بر کی دهدحالیا رفتیم و تخمی کاشتیمگفت و گو آیین درویشی نبودور نه با تو ماجراها داشتیمشیوهٔ چشمت فریب جنگ داشتما غلط کردیم و صلح انگاشتیمگلبن حسنت نه خود شد دلفروزما...