غزل ۶۱۵ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانیجهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانیبه پای خویشتن آیند عاشقان به کمندتکه هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانیمرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهیمرا مگو که...