غزل شمارهٔ ۳۸ – حافظ – غزلیات – بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
بی مهر رخت روز مرا نور نماندستوز عمر مرا جز شب دیجور نماندستهنگام وداع تو ز بس گریه که کردمدور از رخ تو چشم مرا نور نماندستمیرفت خیال تو ز چشم من و میگفتهیهات از این گوشه که معمور نماندستوصل تو اجل را ز...