برچسب: عاشقا-سلام-عاشقا-درود
در دل من پردهٔ نو میزنیای دل و ای دیده و ای روشنیپرده توی وز پس پرده تویهر نفسی شکل دگر میکنیپرده چنان زن که بهر زخمهٔپردهٔ غفلت ز نظر برکنیشب منم و خلوت و قندیل جانخیره که تو آتشی یا روغنیبیمن و تو،...
ای دل سرمست، کجا میپری؟بزم تو کو؟ باده کجا میخوری؟مایهٔ هر نقش و ترا نقش نیدایهٔ هر جان و تو از جان بریصد مثل و نام و لقب گفتمتبرتری از نام ولقب، برتریچونک ترا در دو جهان خانه نیستهر نفسی رخت کجا میبری؟نقد ترا...
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشدتو بیا کز اول شب در صبح باز باشدعجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستتبه کجا رود کبوتر که اسیر باز باشدز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویتکه محب صادق آنست که پاکباز باشدبه کرشمه عنایت...