وصال او ز عمر جاودان بهخداوندا مرا آن ده که آن بهبه شمشیرم زد و با کس نگفتمکه راز دوست از دشمن نهان بهبه داغ بندگی مردن بر این دربه جان او که از ملک جهان بهخدا را از طبیب من بپرسیدکه آخر کی...
گر تیغ بارد در کوی آن ماهگردن نهادیم الحکم للهآیین تقوا ما نیز دانیملیکن چه چاره با بخت گمراهما شیخ و واعظ کمتر شناسیمیا جام باده یا قصه کوتاهمن رند و عاشق در موسم گلآن گاه توبه استغفراللهمهر تو عکسی بر ما نیفکندآیینه رویا...