غزل شمارهٔ ۱۴ – عراقی – دیوان اشعار – غزلیات – از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دست
از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دستهم پردهٔ ما بدرید، هم توبهٔ ما بشکستبنمود رخ زیبا، گشتیم همه شیداچون هیچ نماند از ما آمد بر ما بنشستزلفش گرهی بگشاد بند از دل ما برخاستجان دل ز جهان برداشت وندر سر زلفش بستدر دام...