غزل شمارهٔ ۱۴۶۲ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازموانگه همه بتها را در پیش تو بگدازمصد نقش برانگیزم با روح درآمیزمچون نقش تو را بینم در آتشش اندازمتو ساقی خماری یا دشمن هشیارییا آنک کنی ویران هر خانه که می سازمجان ریخته شد بر تو آمیخته شد...