غزل شمارهٔ ۱۸۳۱ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این
راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از اینبیش فلک نمیکشد درد مرا و نی زمیناین دل من چه پرغم است وان دل تو چه فارغ استآن رخ تو چو خوب چین وین رخ من پر است چینتا که بسوزد این جهان چند...