غزل شمارهٔ ۸۵ – حافظ – غزلیات – شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفتروی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفتگویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بودبار بربست و به گردش نرسیدیم و برفتبس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیموز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفتعشوه دادند...